عطار (غزلیات)/پشت بر روی جهان خواهیم کرد
ظاهر
پشت بر روی جهان خواهیم کرد | قبله روی دلستان خواهیم کرد | |||||
سود ما سودایی عشقت بس است | گرچه دین و دل زیان خواهیم کرد | |||||
خاصه عشقش را که سلطان دل است | مرکبی از خون روان خواهیم کرد | |||||
دل اگر خون شد ز عشقش باک نیست | کین چنین کاری به جان خواهیم کرد | |||||
گر در اول روز خون کردیم دل | روز آخر جان فشان خواهیم کرد | |||||
ذره ذره در ره سودای تو | پایهای نردبان خواهیم کرد | |||||
چون به یک یک پایه بر خواهیم رفت | پایهای زین دو جهان خواهیم کرد | |||||
تا کسی چشمی زند بر هم به حکم | ما دو عالم در میان خواهیم کرد | |||||
آن روش کز هرچه گویم برتر است | برتر از هفت آسمان خواهیم کرد | |||||
وآن سفر کافلاک هرگز آن نکرد | ما کنون در یک زمان خواهیم کرد | |||||
گر کند چرخ فلک صد قرن سیر | ما به یک دم بیش از آن خواهیم کرد | |||||
پس به یک ذره و یک یک وجود | خویشتن را امتحان خواهیم کرد | |||||
سر ز یک یک ذره بر خواهیم تافت | وز همه عالم کران خواهیم کرد | |||||
شبنمی بیپا و سر خواهیم شد | قصد بحر جاودان خواهیم کرد | |||||
تا ابد چندان که ره خواهیم رفت | منزل اول نشان خواهیم کرد | |||||
نیست از پیشان ره کس را خبر | پس خبر از کاروان خواهیم کرد | |||||
کس جواب ما نخواهد داد باز | گرچه بسیاری فغان خواهیم کرد | |||||
گر بسی معشوق را خواهیم جست | هم وجود خود عیان خواهیم کرد | |||||
ور شود مویی ز معشوق آشکار | ما همه خود را نهان خواهیم کرد | |||||
چون فرید اینجا دو عالم محو شد | پس چگونه ره بیان خواهیم کرد |