عطار (غزلیات)/هر که را ذوق دین پدید آید
ظاهر
هر که را ذوق دین پدید آید | شهد دنیاش کی لذیذ آید | |||||
چه کنی در زمانهای که درو | پیر چون طفل نا رسید آید | |||||
آنچنان عقل را چه خواهی کرد | که نگونسار یک نبید آید | |||||
عقل بفروش و جمله حیرت خر | که تو را سود زین خرید آید | |||||
این نه آن عالمی است ای غافل | که درو هیچکس پدید آید | |||||
نشود باز این چنین قفلی | گر دو عالم پر از کلید آید | |||||
گر در آیند ذره ذره به بانگ | آن همه بانگ ناشنید آید | |||||
چه شود بیش و کم ازین دریا | خواجه گر پاک و گر پلید آید | |||||
هر که دنیا خرید ای عطار | خر بود کز پی خوید آید |