عطار (غزلیات)/هر زمان بی خود هوایی میکنم
ظاهر
هر زمان بی خود هوایی میکنم | قصد کوی دلربایی میکنم | |||||
گه به مستی های هویی میزنم | گه به گریه های هایی میکنم | |||||
غرقه زانم در بن دریای خون | کارزوی آشنایی میکنم | |||||
تنگ دل شد هر که آه من شنود | زانکه آه از تنگنایی میکنم | |||||
چون مرا باد است از وصلش به دست | خویشتن را خاک پایی میکنم | |||||
ای مرا چون جان ببین زاری من | کین همه زاری ز جایی میکنم | |||||
گر دمی از دل برآمد بی غمت | این دم آن دم را قضایی میکنم | |||||
چون غم تو کیمیای شادی است | من غمت را مرحبایی میکنم | |||||
در غم تو چون کم از یک ذرهام | هست لایق گر هوایی میکنم | |||||
روشنی دیدهی عطار را | خاک پایت توتیایی میکنم |