عطار (غزلیات)/هر دمم در امتحان چندی کشی
ظاهر
هر دمم در امتحان چندی کشی | دامنم در خون جان چندی کشی | |||||
مهربان خویشتن گفتم تو را | کینهی آن هر زمان چندی کشی | |||||
همچو خاکم بر زمین افتاده خوار | سر ز من بر آسمان چندی کشی | |||||
چون جهان سر بر خطت دارد مدام | چون قلم خط بر جهان چندی کشی | |||||
در غمت چون با کناری رفتهام | تو به زورم در میان چندی کشی | |||||
بر تو دارم چشم از روی جهان | بر من از مژگان سنان چندی کشی | |||||
همچو شمعی سر نهادم در میان | بر سرم تیغ از میان چندی کشی | |||||
پیشکش میسازمت گلگون اشک | رخش کبرت را عنان چندی کشی | |||||
چون سپر بفکندم و بگریختم | تو به کین من کمان چندی کشی | |||||
کینت از صد مهر خوشتر آیدم | کین ز چون من مهربان چندی کشی | |||||
بر سرم آمد لاشهی صبرم ز عجز | تنگ اسب امتحان چندی کشی | |||||
بس سبک دل گشتی از عشق ای فرید | جان بده بار گران چندی کشی |