عطار (غزلیات)/میروم بر خاک دل پر خون ز تو
ظاهر
میروم بر خاک دل پر خون ز تو | زاد راهم درد روزافزون ز تو | |||||
در دو عالم نیست کاری با کسم | کز همه کس فارغم بیرون ز تو | |||||
تا به کی بر در نهم درانتظار | صد هزاران چشم چون گردون ز تو | |||||
چند ریزم از سر یک یک مژه | همچو باران اشک بر هامون ز تو | |||||
تو بتاز از ناز شبرنگ جمال | تا نتازد اشک من گلگون ز تو | |||||
تخت بنهادی میان خون دل | تا بگردند اهل دل در خون ز تو | |||||
میفرود آید به جان غمکشم | هر نفس صد درد دیگرگون ز تو | |||||
گر تو یک درد مرا معجون کنی | کی کنم با خاک و خون معجون ز تو | |||||
رحم کن زین بیش زنجیرم مکش | زانکه بس زار است این مجنون ز تو | |||||
وصل تو هرگز نیابد هیچکس | من طمع چون دارم آن اکنون ز تو | |||||
لیک کی گردد امیدم منقطع | هر دمم صد وعدهی موزون ز تو | |||||
یک رهم یکرنگ گردان در فنا | چند گردم همچو بوقلمون ز تو | |||||
تا فرید از خویش بی اثبات گشت | محو شد در عالم بیچون ز تو |