عطار (غزلیات)/ما ننگ وجود روزگاریم
ظاهر
ما ننگ وجود روزگاریم | عمری به نفاق میگذاریم | |||||
محنتزدگان پر غروریم | شوریدهدلان بیقراریم | |||||
در مصطبه عور پاکبازیم | در میکده رند درد خواریم | |||||
جان باختگان راه عشقیم | دلسوختگان سوکواریم | |||||
ناخورده دمی شراب ایمان | از ظلمت کفر در خماریم | |||||
ایمان چه که با دلی پر از بت | قولی به زبان همی برآریم | |||||
ما ممن ظاهریم لیکن | زنار به زیر خرقه داریم | |||||
بویی به مشام ما رسیده است | دیر است که ما در انتظاریم | |||||
نه یار جمال مینماید | نه در خور دستگاه یاریم | |||||
نه پرده ز پیش ما برافتد | نه در پس پرده مرد کاریم | |||||
دردی که شمار کرد عطار | تا روز شمار در شماریم |