عطار (غزلیات)/قبلهی ذرات عالم روی توست
ظاهر
قبلهی ذرات عالم روی توست | کعبهی اولاد آدم کوی توست | |||||
میل خلق هر دو عالم تا ابد | گر شناسند و اگر نی سوی توست | |||||
چون به جز تو دوست نتوان داشتن | دوستی دیگران بر بوی توست | |||||
هر پریشانی که در هر دو جهان | هست و خواهد بود از یک موی توست | |||||
هر کجا در هر دو عالم فتنهای است | ترکتاز طرهی هندوی توست | |||||
پهلوانان درت بس بیدلند | دل ندارد هر که در پهلوی توست | |||||
نیست پنهان آنکه از من دل ربود | هست همچون آفتاب آن روی توست | |||||
عقل چون طفل ره عشق تو بود | شیرخوار از لعل پر للی توست | |||||
تیربارانی که چشمت میکند | بر دلم پیوسته از ابروی توست | |||||
گفتم ابرویت اگر طاقم فکند | این گناه نرگس جادوی توست | |||||
گفتم ای عاقل برو چون تیر راست | کین کمان هرگز نه بر بازوی توست | |||||
این همه عطار دور از روی تو | درد از آن دارد که بی داروی توست |