عطار (غزلیات)/عزم عشق دلستانی داشتم
ظاهر
عزم عشق دلستانی داشتم | وقف کردم نیم جانی داشتم | |||||
صد هزاران سود کردم در دو کون | گر ز عشق تو زیانی داشتم | |||||
چون شدم با عشق رویش همنفس | هر نفس تازه جهانی داشتم | |||||
در صفات روی چون خورشید او | سر مگر بر آسمانی داشتم | |||||
لیک چون رویش بدیدم ذرهای | گنگ گشتم گر زبانی داشتم | |||||
مدتی پنداشتم کز وصل او | یا نصیبی یا نشانی داشتم | |||||
چون نگه کردم همه پندار بود | یا خیالی یا گمانی داشتم | |||||
با سر هر موی زلفش تا ابد | سرگذشت و داستانی داشتم | |||||
لیک دل پرغصه رفتم زیر خاک | قصهی دل چون نهانی داشتم | |||||
خواستم تا راز خود پنهان کنم | هر سرشکی ترجمانی داشتم | |||||
چون ندیدم خویش را در خورد او | این مصیبت هر زمانی داشتم | |||||
موج میزد درد و زاری چون رباب | گر رگی بر استخوانی داشتم | |||||
بر تن عطار هر مویی که بود | در خروشی و فغانی داشتم |