عطار (غزلیات)/صبح بر شب شتاب میآرد
ظاهر
صبح بر شب شتاب میآرد | شب سر اندر نقاب میآرد | |||||
گریهی شمع وقت خندهی صبح | مست را در عذاب میآرد | |||||
ساقیا آب لعل ده که دلم | ساعتی سر به آب میآرد | |||||
خیز و خون سیاوش آر که صبح | تیغ افراسیاب میآرد | |||||
خیز ای مطرب و بخوان غزلی | هین که زهره رباب میآرد | |||||
صبحدم چون سماع گوش کنی | دیده را سخت خواب میآرد | |||||
مطرب ما رباب میسازد | ساقی ما شراب میآرد | |||||
همه اسباب عیش هست ولیک | مرگ تیغ از قراب میآرد | |||||
عالمی عیش با اجل هیچ است | این سخن را که تاب میآرد | |||||
ای دریغا که گر درنگ کنم | عمر بر من شتاب میآرد | |||||
در غم مرگ بینمک عطار | از دل خود کباب میآرد |