عطار (غزلیات)/دو جهان بیتوام نمیباید
ظاهر
دو جهان بیتوام نمیباید | نه یکی بس دو ام نمیباید | |||||
هرچه خواهم ز تو تو به زانی | از توام جز توام نمیباید | |||||
قبلهام چون جمال روی تو بس | رویی از هر سوم نمیباید | |||||
جان من چون بشنید قول الست | این تن بدخوم نمیباید | |||||
بسم از هر دو کون قول قدیم | اجتهادی نوم نمیباید | |||||
گرچه مویی شدم ز شوق رخت | قوت بازوم نمیباید | |||||
ضعف من چون ز اشتیاق تو خاست | ذرهای نیروم نمیباید | |||||
چون چنین در ره توام عاجز | هیچ بیرون شوم نمیباید | |||||
گرچه دردم گذشت از اندازه | زحمت داروم نمیباید | |||||
صد گره هست از تو بر کارم | گره ابروم نمیباید | |||||
پیچ پیچی برون بر از کارم | که دل صد توم نمیباید | |||||
ور نخواهی گشاد در بر من | هیچ هم زانوم نمیباید | |||||
چون به تو راه نیست محوم کن | که بدو و نیکوم نمیباید | |||||
شیر مردی اگر به من نرسید | سگ در پهلوم نمیباید | |||||
نفس جادوم کوه کرد بسی | توبهی جادوم نمیباید | |||||
ای فرید از بهانه دست بدار | ترکی هندوم نمیباید |