عطار (غزلیات)/دلم دردی که دارد با که گوید
ظاهر
دلم دردی که دارد با که گوید | گنه خود کرد تاوان از که جوید | |||||
دریغا نیست همدردی موافق | که بر بخت بدم خوش خوش بموید | |||||
مرا گفتی که ترک ما بگفتی | به ترک زندگانی کس بگوید | |||||
کسی کز خوان وصلت سیر نبود | چرا باید که دست از تو بشوید | |||||
ز صد بارو دلم روی تو بیند | ز صد فرسنگ بوی تو ببوید | |||||
گل وصلت فراموشم نگردد | وگر خار از سر گورم بروید | |||||
غم درد دل عطار امروز | چه فرمایی بگوید یا نگوید |