عطار (غزلیات)/دست با تو در کمر خواهیم کرد
ظاهر
دست با تو در کمر خواهیم کرد | قصد آن تنگ شکر خواهیم کرد | |||||
در سر زلف تو سر خواهیم باخت | کار با تو سر به سر خواهیم کرد | |||||
چون لب شیرین تو خواهیم دید | پای کوبان شور و شر خواهیم کرد | |||||
چون ز چشمت تیرباران در رسد | ما ز جان خود سپر خواهیم کرد | |||||
از دو عالم چشم بر خواهیم دوخت | چون به روی تو نظر خواهیم کرد | |||||
در غم عشق تو جان خواهیم داد | سر در آن از خاک بر خواهیم کرد | |||||
چون بر سیمینت بی زر کس ندید | هر زمان وامی دگر خواهیم کرد | |||||
تا بر سیمین تو چون زر بود | کار خود چون آب زر خواهیم کرد | |||||
با جنون عشق تو خواهیم ساخت | ترک عقل حیلهگر خواهیم کرد | |||||
هر سخن کانرا تعلق با تو نیست | آن سخن را مختصر خواهیم کرد | |||||
در همه عالم تو را خواهیم یافت | گر همه عالم سفر خواهیم کرد | |||||
گرچه هرگز نوحهی ما نشنوی | نوحه هر دم بیشتر خواهیم کرد | |||||
تا تو بر ما بگذری گر نگذری | خویشتن را خاک درخواهیم کرد | |||||
بر سر کوی وفا سگ به ز ما | گر ز کوی تو گذر خواهیم کرد | |||||
چون تو میخواهی نگونساری ما | ما کنون از پای سر خواهیم کرد | |||||
در قیامت با تو خواهد بود و بس | هرچه از ما خیر و شر خواهیم کرد | |||||
هرچه آن عطار در وصف تو گفت | ذکر دایم را ز بر خواهیم کرد |