عطار (غزلیات)/در چه طلسم است که ما ماندهایم
ظاهر
در چه طلسم است که ما ماندهایم | با تو به هم وز تو جدا ماندهایم | |||||
نی که تویی جمله و ما هیچ نه | مانده تویی ما ز کجا ماندهایم | |||||
از همه معنی چو تویی هرچه هست | پس به چه معنی من و ما ماندهایم | |||||
رشته چو یکتاست در اصلی که هست | پس ز برای چه دوتا ماندهایم | |||||
چون تو سزاوار وجودی و بس | ما نه به حق نه به سزا ماندهایم | |||||
چون همه تو ما همه هیچ آمدیم | ای همه تو هیچ چرا ماندهایم | |||||
چون همه نه با تو و نه بی توییم | نه به بقا نه به فنا ماندهایم | |||||
در خم چوگان سر زلف تو | گوی صفت بی سر و پا ماندهایم | |||||
پاک کن از ما دل ما زانکه ما | سوختهی خوف و رجا ماندهایم | |||||
ما چو فریدیم نه نیک و نه بد | کز دو جهان فرد تو را ماندهایم |