عطار (غزلیات)/حدیث عشق در دفتر نگنجد
ظاهر
حدیث عشق در دفتر نگنجد | حساب عشق در محشر نگنجد | |||||
عجب میآیدم کین آتش عشق | چه سودایی است کاندر سرنگنجد | |||||
برو مجمر بسوز ار عود خواهی | که عود عشق در مجمر نگنجد | |||||
درین ره پاک دامن بایدت بود | که اینجا دامن تر درنگنجد | |||||
هر آن دل کاتش عشقش برافروخت | چنپان گردد که اندر برنگنجد | |||||
دلی کز دست شد زاندیشهی عشق | درو اندیشهی دیگر نگنجد | |||||
برون نه پای جان از پیکر خاک | که جان پاک در پیکر نگنجد | |||||
شرابی کان شراب عاشقان است | ندارد جام و در ساغر نگنجد | |||||
چو جانان و چو جان با هم نشینند | سر مویی میانشان درنگنجد | |||||
رهی کان راه عطار است امروز | در آن ره جز دلی رهبر نگنجد |