عطار (غزلیات)/جهان از باد نوروزی جوان شد
ظاهر
جهان از باد نوروزی جوان شد | زهی زیبا که این ساعت جهان شد | |||||
شمال صبحدم مشکین نفس گشت | صبای گرمرو عنبرفشان شد | |||||
تو گویی آب خضر و آب کوثر | ز هر سوی چمن جویی روان شد | |||||
چو گل در مهد آمد بلبل مست | به پیش مهد گل نعرهزنان شد | |||||
کجایی ساقیا درده شرابی | که عمرم رفت و دل خون گشت و جان شد | |||||
قفس بشکن کزین دام گلوگیر | اگر خواهی شدن اکنون توان شد | |||||
چه میجویی به نقد وقت خوش باش | چه میگوئی که این یک رفت و آن شد | |||||
یقین میدان که چون وقت اندر آید | تو را هم میبباید از میان شد | |||||
چو باز افتادی از ره ره ز سر گیر | که همره دور رفت و کاروان شد | |||||
بلایی ناگهان اندر پی ماست | دل عطار ازین غم ناگهان شد |