عطار (غزلیات)/تا ما سر ننگ و نام داریم
ظاهر
تا ما سر ننگ و نام داریم | بر دل غم تو حرام داریم | |||||
تو فارغ و ما در اشتیاقت | بیچارگیی تمام داریم | |||||
ز اندیشهی آنکه فارغی تو | اندیشهی بر دوام داریم | |||||
گه دست ز جان خود بشوییم | گه دست به سوی جام داریم | |||||
گه زهد و نماز پیش گیریم | گه میکده را مقام داریم | |||||
گه بر سر درد درد ریزیم | گه بر سر کام کام داریم | |||||
ما با تو کدام نوع ورزیم | وز هر نوعی کدام داریم | |||||
از تو به گزاف وصل جوییم | یارب طمعی چه خام داریم | |||||
عطار چو فارغ است از نام | ما گفتهی او به نام داریم |