عطار (غزلیات)/تا عشق تودر میان جان است
ظاهر
تا عشق تودر میان جان است | جان بر همه چیز کامران است | |||||
یارب چه کسی که در دو عالم | کس قیمت عشق تو ندانست | |||||
عشقت به همه جهان دریغ است | زان است که از جهان نهان است | |||||
اندوه تو کوه بیقرار است | سودای تو بحر بی کران است | |||||
شادی دل کسی که دایم | با درد غم تو شادمان است | |||||
با تو نفسی نشسته بودم | دیری است کم آرزوی آن است | |||||
گر دست دهد دمی وصالت | پیش از اجل آرزوی آن است | |||||
جانا چو تو از جهان فزونی | خود جان ز چه بستهی جهان است | |||||
بی صبر و قرار جان عطار | بر بوی وصال جاودان است |