عطار (غزلیات)/برقع از ماه برانداز امشب
ظاهر
برقع از ماه برانداز امشب | ابرش حسن برون تاز امشب | |||||
دیده بر راه نهادم همه روز | تا درآیی تو به اعزاز امشب | |||||
من و تو هر دو تمامیم بهم | هیچکس را مده آواز امشب | |||||
کارم انجام نگیرد که چو دوش | سرکشی میکنی آغاز امشب | |||||
گرچه کار تو همه پردهدری است | پرده زین کار مکن باز امشب | |||||
تو چو شمعی و جهان از تو چو روز | من چو پروانهی جانباز امشب | |||||
همچو پروانه به پای افتادم | سر ازین بیش میفراز امشب | |||||
عمر من بیش شبی نیست چو شمع | عمر شد، چند کنی ناز امشب | |||||
بودهام بی تو بهصد سوز امروز | چکنی کشتن من ساز امشب | |||||
مرغ دل در قفس سینه ز شوق | میکند قصد به پرواز امشب | |||||
دانه از مرغ دلم باز مگیر | که شد از بانگ تو دمساز امشب | |||||
دل عطار نگر شیشه صفت | سنگ بر شیشه مینداز امشب |