عطار (غزلیات)/با خط سرسبز بیرون آمدی
ظاهر
با خط سرسبز بیرون آمدی | آفت دلهای پرخون آمدی | |||||
تا خط آوردی به خون عاشقان | چست از بهر شبیخون آمدی | |||||
در درون دل درآیی یک زمان | شبروی را چونکه بیرون آمدی | |||||
چون کمین گیرم که بر خورشید و ماه | در کمال حسن افزون آمدی | |||||
دوش در جوش آمدم در نیم شب | در برم با جام گلگون آمدی | |||||
در گرفتی شمع و در دادی شراب | راستی را چست موزون آمدی | |||||
سرو بودی کز چمن برخاستی | ماه بودی تو ز گردون آمدی | |||||
کس نداند کور بادا چشم بد | کان زمان در چشم ما چون آمدی | |||||
در میان حلقه با زنجیر زلف | در خور عطار مجنون آمدی |