عطار (غزلیات)/ای که با عاشقان نه پیوندی
ظاهر
ای که با عاشقان نه پیوندی | بی تو دل را کجاست خرسندی | |||||
زهره دارد که پیش نرگس تو | دم زند جادوی دماوندی | |||||
من ز شوقت چو شمع میگریم | تو ز اشکم چو صبح میخندی | |||||
تو ز ما فارغی و ما همه روز | خویش را میدهیم خرسندی | |||||
چند آخر من جگر خسته | در تو پیوندم و تو نپسندی | |||||
بندهای چون فرید نتوان یافت | اگرش میکنی خداوندی |