عطار (غزلیات)/ای لبت حقهی گهر بسته
ظاهر
ای لبت حقهی گهر بسته | دهنت شور در شکر بسته | |||||
طوطیان خط تو پیش شکر | بال بگشاده و کمر بسته | |||||
خطت از پستهی تو بر رستهی است | هست بر رستهی تو بر بسته | |||||
زان خط سبز بر رخ زردم | خون دل جمله چون جگر بسته | |||||
عاشق از جان به صد هزاران دل | در تو هر دم دلی دگر بسته | |||||
هر که از تو کشیده مویی سر | دستش از موی باز بر بسته | |||||
به شکرخنده بر دهان بگشا | که گره کس ندید بر بسته | |||||
تا به کی همچو حلقه بر در تو | سر زنم دایم و تو در بسته | |||||
نظری کن دلم مسوز که هست | کار جانم در آن نظر بسته | |||||
کمترم سوز اگر نه فاش کنم | مکر تو چند مکر سربسته | |||||
چشم عطار سیل بگشاده | دل ز هجر تو در خطر بسته |