عطار (غزلیات)/ای صبا برگرد امشب گرد سر تاپای او
ظاهر
ای صبا برگرد امشب گرد سر تاپای او | صد هزاران سجده کن در عشق یک یک جای او | |||||
جان ما را زندهی جاوید گردانی به قطع | گر نسیمی آوری از زلف عنبرسای او | |||||
گر سر انگشت بی حرمت به زلف او بری | دشنهی خونین خوری از نرگس شهلای او | |||||
پیک راهی تو به شمع روی او منگر بسی | تا نگردی همچو من پروانه نا پروای او | |||||
نیست دستوری که آری چهرهی او در نظر | کز نظر آزرده گردد چهرهی زیبای او | |||||
گر تو خواهی کرد کاری صد جهان جان وام کن | پس برافشان جمله بر روی جهان آرای او | |||||
جام جم پر آب خضر از دست عیسی چون خورند | همچنان خور شربتی از جام جان افزای او | |||||
منتظر بنشستهام تا تحفه آری زودتر | سر به مهرم یک شکر از لعل گوهر زای او | |||||
جهد کن تا آن سمن را بر نیازاری به گرد | خاصه آن ساعت که روی آری به خاک پای او | |||||
تا نسازی چشم را از خاک پایش توتیا | کی توانی شد به چشم خویشتن بینای او | |||||
غسل ناکرده مرو تر دامن آنجا زینهار | زانکه نتوان کرد الا پاک دامن رای او | |||||
غسل کن اول به آب دیدهی من هفت بار | تا طهارت کرده گردی گرد هفت اعضای او | |||||
گر زیان کردی دل و دین در ره او ای فرید | سود تو در هر دو عالم بس بود سودای او |