عطار (غزلیات)/ای دل اندر عشق، دل در یار ده
ظاهر
ای دل اندر عشق، دل در یار ده | کار او کن جان و دل در کار ده | |||||
چند باشی در حجاب خود نهان | دلبرت صد بار آمد بار ده | |||||
یا برو گر ممنی اسلام آر | یا بیا گر کافری اقرار ده | |||||
خون خوری بر روی آن دلدار خور | خون دهی بر روی آن دلدار ده | |||||
آرزوهای تو بتهای تواند | جمله بتهات بر دیوار ده | |||||
پس در آتش چون خلیل بتشکن | جانت را شایستگی یار ده | |||||
ساقیا خمخانه را بگشای در | عاشقان را بادهی ابرار ده | |||||
زاهدان را از وجود خویشتن | وارهان و دردی خمار ده | |||||
چند پوشی دلق دام زرق را | دلق پوشان را کنون زنار ده | |||||
چون شود شایستهی ره جان تو | اهل دل را تحفه چون عطار ده |