عطار (غزلیات)/ای دلم مست چشمهی نوشت
ظاهر
ای دلم مست چشمهی نوشت | در خطم از خط سیه پوشت | |||||
باد سرسبزی خطت که به لطف | سر برون زد ز چشمهی نوشت | |||||
حلقه در گوش کرد خلق را | حلقهی زلف بر بناگوشت | |||||
همچو من صد هزار سرگشته | حلقه در گوش حلقهی گوشت | |||||
گشت معلوم من که جان نبرد | دلم از طرهی سیه پوشت | |||||
تو به جان و دلی جفا کوشم | من به جان و دلم وفا کوشت | |||||
عشوه مفروش زانکه من پس ازین | نخرم نیز خواب خرگوشت | |||||
یاد کن از کسی که در همه عمر | نکند لحظهای فراموشت | |||||
مست از آنم چنین که در بر خویش | مست در خواب دیدهام دوشت | |||||
بو که تعبیر خوابم آن باشد | که شوم امشبی هم آغوشت | |||||
دل عطار باده ناخورده | تا قیامت بمانده مدهوشت |