عطار (غزلیات)/ای بی نشان محض نشان از که جویمت

از ویکی‌نبشته
عطار (غزلیات) از عطار
(ای بی نشان محض نشان از که جویمت)
  ای بی نشان محض نشان از که جویمت گم گشت در تو هر دو جهان از که جویمت؟  
  تو گم نه‌ای و گمشده‌ی تو منم ولیک نایافت یافت می‌نتوان از که جویمت؟  
  دل در فنای وحدت و جان در بقای صرف من گمشده درین دو میان از که جویمت؟  
  پیدا بسی بجستمت اما نیافتم اکنون مرا بگو که نهان از که جویمت؟  
  چون در رهت یقین و گمانی همی رود ای برتر از یقین و گمان از که جویمت؟  
  در بحر بی نهایت عشقت چو قطره‌ای گم شد نشان مه به نشان از که جویمت؟  
  تا بود که بویی از تو بیابد دلم چو جان بیرون شد از زمان و مکان از که جویمت؟  
  در جست و جوی تو دلم از پرده اوفتاد ای در درون پرده‌ی جان از که جویمت؟  
  عطار اگرچه یافت به عین یقین تورا ای بس عیان به عین عیان از که جویمت؟