عطار (غزلیات)/ای به خود زنده مرده باید شد

از ویکی‌نبشته
عطار (غزلیات) از عطار
(ای به خود زنده مرده باید شد)
  ای به خود زنده مرده باید شد چون بزرگان به خرده باید شد  
  پیش از آن کت به قهر جان خواهند جان به جانان سپرده باید شد  
  تا نمیری به گرد او نرسی پیش معشوق مرده باید شد  
  نخرد نقشت او نه نیک و نه بد همه دیوان سترده باید شد  
  مشمر گام گام همچو زنان منزل ناشمرده باید شد  
  زود شو محو تا تمام شوی که تو را رنج برده باید شد  
  ره به آهستگی چو شمع برو زانکه این ره سپرده باید شد  
  همچو عطار اگر نخواهی ماند نرد کونین برده باید شد