عطار (غزلیات)/اینت گم گشته دهانی که توراست
ظاهر
اینت گم گشته دهانی که توراست | وینت نابوده میانی که توراست | |||||
از دو چشم تو جهان پرشور است | اینت شوریده جهانی که توراست | |||||
جادوان را به سخن خشک کنی | خه زهی چربزبانی که توراست | |||||
آخر این ناز تو هم در گذرد | چند مانده است زمانی که توراست | |||||
گفتی از من شکری باید خواست | اینت آشفته دهانی که توراست | |||||
چون بهای شکرت صد جان است | چه کنم نیمهی جانی که توراست | |||||
مده ای ماه کسی را شکری | که شکر هست زبانی که توراست | |||||
خط معزولی حسن تو دمید | سست ازآن گشت عنانی که توراست | |||||
قیر شد گرد رخت غالیه گون | خطت از غالیه دانی که توراست | |||||
چون خط او بدمد ای عطار | کم شود آه و فغانی که توراست |