صائب تبریزی (غزلیات)/ما دستخوش سبحه و زنار نگشتیم
ظاهر
ما دستخوش سبحه و زنار نگشتیم | در حلقهی تقلید گرفتار نگشتیم | |||||
خود را به سراپردهی خورشید رساندیم | چون شبنم گل، بار به گلزار نگشتیم | |||||
در دامن خود پای فشردیم چو مرکز | گرد سر هر نقطه چو پرگار نگشتیم | |||||
چون خشت نهادیم به پای خم می سر | بر دوش کسی همچو سبو بار نگشتیم | |||||
ما را به زر قلب خریدند ز اخوان | بر قافله از قیمت کم، بار نگشتیم | |||||
چون یوسف تهمت زده، از پاکی دامن | در چشم عزیزان جهان، خوار نگشتیم | |||||
صد شکر که با صد دهن شکوه درین بزم | شرمندهی بیتابی اظهار نگشتیم | |||||
افسوس که چون نخل خزان دیده درین باغ | دستی نفشاندیم و سبکبار نگشتیم | |||||
فریاد که سوهان سبکدست حوادث | شد ساده ز دندانه و هموار نگشتیم | |||||
صائب مدد خلق نمودیم به همت | درظاهر اگر مالک دینار نگشتیم |