صائب تبریزی (غزلیات)/سودا به کوه و دشت صلا میدهد مرا
ظاهر
سودا به کوه و دشت صلا میدهد مرا | هر لالهای پیاله جدا میدهد مرا | |||||
باغ و بهار من نفس آرمیده است | بیماری نسیم، شفا میدهد مرا | |||||
سیرست چشم شبنم من، ورنه شاخ گل | آغوش باز کرده صلا میدهد مرا | |||||
آن سبزهام که سنگدلیهای روزگار | در زیر سنگ نشو و نما میدهد مرا | |||||
در گوش قدردانی من حلقهی زرست | هر کس که گوشمال بجا میدهد مرا | |||||
استادگی است قبله نما را دلیل راه | حیرت نشان به راه خدا میدهد مرا | |||||
این گردنی که من چو هدف برکشیدهام | صائب نشان به تیر قضا میدهد مرا |