صائب تبریزی (غزلیات)/از یار ز ناسازی اغیار گذشتیم
ظاهر
از یار ز ناسازی اغیار گذشتیم | از کثرت خار از گل بی خار گذشتیم | |||||
این باده زیاد از دهن ساغر ما بود | مخمور ز لعل لب دلدار گذشتیم | |||||
جایی که سخن سبز نگردد، نتوان گفت | چون طوطی ازان آینه رخسار گذشتیم | |||||
خاری نشد آزرده به زیر قدم ما | چون سایهی ابر از سر گلزار گذشتیم | |||||
از خرقهی تزویر نچیدیم دکانی | مردانه ازین پردهی پندار گذشتیم | |||||
شد دست دعا خار به زیر قدم ما | از بس که ازین مرحله هموار گذشتیم | |||||
صائب چو گران بود به رنجور عیادت | از دیدن آن نرگس بیمار گذشتیم |