صائب تبریزی (غزلیات)/آنچنان کز رفتن گل خار میماند به جا
ظاهر
آنچنان کز رفتن گل خار میماند به جا | از جوانی حسرت بسیار میماند به جا | |||||
آه افسوس و سرشک گرم و داغ حسرت است | آنچه از عمر سبکرفتار میماند به جا | |||||
کامجویی غیر ناکامی ندارد حاصلی | در کف گلچین ز گلشن، خار میماند به جا | |||||
جسم خاکی مانع عمر سبکرفتار نیست | پیش این سیلاب، کی دیوار میماند به جا؟ | |||||
هیچ کار از سعی ما چون کوهکن صورت نبست | وقت آن کس خوش کزو آثار میماند به جا | |||||
زنگ افسوسی به دست خواجه هنگام رحیل | از شمار درهم و دینار میماند به جا | |||||
نیست از کردار ما بیحاصلان را بهرهای | چون قلم از ما همین گفتار میماند به جا | |||||
عیش شیرین را بود در چاشنی صد چشم شور | برگ صائب بیشتر از بار میماند به جا |