پرش به محتوا

شرق/شماره اول (۱۳۰۵)/لرد بایرن

از ویکی‌نبشته

شعرای بزرگ

بقلم: آقای سعیدی

لرد بایرن

-۱-

بایرن شاعر مشهور انگلیس در ماه ژانویه ۱۷۸۸ از یک خانواده نجیب و قدیمی در لندن متولد شده است. پدرش شخصی تندخو و فاسد الاخلاق بود و زن یبوهٔ را برای بچنگ آوردن ثروتش بحبالهٔ نکاح خویش آورد و همینکه دارائی ویرا تمام کرد او را طلاق گفت. مادرش زنی متکبر و عصبانی بود و با فرزند خود هر ساعت بشکلی رفتار میکرد. دقیقهٔ او را نوازش و ملاطفت مینمود و لحظهٔ بعد او را توبیخ و ملامت کرده کتکش میزد-این اخلاق والدین و تربیت انها در اخلاق و روحیات شاعر نفوذ بسیار کرد و تاثیر آن مادام العمر در زندگانی و آثار وی باقی ماند.

در مدرسه بایرن بدرسهای کلاسی اهمیت نمیگذاشت و بیشتر بمطالعهٔ کتب مختلفهٔ خارجی که بذوق و قریحهٔ او نزدیکتر بود اشتغال میورزید. زبان فرانسه و ایطالیائی را بزودی فرا- گرفت و در تمام مدتیکه در مدرسه اقامت داشت آشنایان و رفقای خود را محدود کرده و جز با معدودی موافقت و دوستی نمیکرد.

در سن پانزده سالگی موقعیکه مدرسه‌اش تعطیل بود و بعزم گردش رفته بود عاشق دختری هفده ساله شد ولی دخترک چون او را کودک و خردسال میدانست بمعاشقه‌ای وقری ننهاد و سال بعد شوهر اختیار نمود. این ناکامی و حرمان در روح شاعر جوان بسیار سخت و ناگوار افتاده و خاظر آن تا آخر عمر همواره در قلب او باقی بود.

در سنه ۱۸۰۵ بایرن بمدرسه عالی کمبریج که غالب شعرا و نویسندگان انگلیس در آنجا تحصیل کرده‌اند داخل شد ولی در انجا هم بدروس مدرسه چندان اهمیتی نمیگذاشت و بیشتر وقت خود را بسواری و شکار و تیراندازی و سایر ورزشهای بدنی میگذرانید.

هنگامیکه هنوز در کامبریج تحصیل میکرد بسرودن بعضی اشعار و قطعات شروع کرده در سنه ۱۸۰۸ اولین اثر خود را در یک جلد باسم «ساعات بیکاری»منتشر ساخت. این اشعار اولیه او غالبا سست و نارسا بود و علائم ژنی و قریحه سرشار آتیه او کمتر در آنها مشهور میشد، بهمین جهة یکی از مجلات انگلیس کتاب مزبور را مورد انتقاد قرار داده و مقاله شدیدی درباره آن نوشت.

شاعر جوان از این حمله و انتقاد آزرده خاطر شده با خشم و هیجانی که ناشی از طبیعت عصبانی و روح عاصی او بود منظومه باسم شعرای انگلیس و جریده‌نگاران اسکاتلند در هجو منقدین و حمله ببعضی معاصرین خود انتشار داد و تندی اشعار و تازکی اسلوب آن طوری مقبول عامه افتاد که چاپ اول آنـ در عرض یکماه تمام شد و اظار مردم متوجه شاعر جوان گردید.

در سنه ۱۸۰۹ بایرن بعزم آمدن بایرن و هندوستان از انگلیس خارج شده پرتغال و اسپانی و یونان را سیاحت نمود و بعثمانی رفت که از آنجا بایران بیاید ولی در قسطنطینه فسخ عزیمت ایرانرا کرد و مدتی در شهر مزبور اقامت نمود. - لیکن روح عاصی و سرکش او آرام و قرار نداشت و او را باینطرف و آنطرف بسیاحت دریا و خشکی میکشید. بایرن در این مسافرتها مشاهدات و تجربیات زیادی حاصل کرد و نتیجهٔ انها دو قسمت اول منظومه چایلد هرولد شد که یکی از شکاهکارها و اثار بدیعه بایرن میباشد.

این منظومه سراسر مملو از احساسات عمیقه و نقاشیها و تابلوسازیهای عالی و ماهرانه بود و مردم را بی‌اختیار شیفته و فریفتهٔ خود نمود و چنان پیشرفتی حاصل کرد که در عرض یکماه هفت مرتبه بطبع رسید و شاعر جوان بطوریکه بعدها خودش اظهار میداشت یک روز صبح بیدار شده و خود را مشهور عالم دید!

ثمرهٔ دیگر این مسافرت رمانهای «گیور» «عروس ابیدوس» «دزد دریائی» و «لار» است که همه مملو از عواطف عاشقانه و احساسات تند و هیجان‌انگیز میباشد که چون منتشر میشدند مردم بامیل و اشتیاق فراوان باستقبال آنها میشتافتند.

در سنه ۱۸۱۲ بایرن بانگلستان مراجعت نمود و در لندن اقامت گزید. جمال و وجاهت طبیعی او در تمام مجالس و اجتماعات طرف توجه واقع شده بود و زنها مانند بت او را میپرستیدند. ولی شاعر جوان بزنها بانظر حقارت مینگریست و در جائیکه‌ راجع به آنها صحبت میکند میگوید: «من زنها را مخلوقی بسیار زیبا ولی پست میدانم، بعقیده من همانقدر که در مجالس زنها کوچک و ناچیزند در پای سفره و محافل ضیافت نیز کوچکند.. من زنها را کودکان رشدکرده‌ای میدانم.»

در سنه ۱۸۱۵ دختری موسوم به میلبانک را که از یک فامیل نجیب متوسط الحال و دارای اخلاق ستوده و حمیده بود، بحبالهٔ نکاح درآورد و سال بعد دختری از او متولد شد ولی چون از ابتدا رشتهء عشق و محبت مابین آنها مستحکم نبود و بعلاوه اخلاق تند و زندگانی غیر منظم شاعر دختر جوانرا بستوه آورده بود لهذا کمی بعد از تولد فرزندشان میلبانک بخانهٔ پدر خود رفته پیغام فرستاد که دیگر نزد بایرن مراجعت نخواهد نمود-این افتراق و جدائی بین زن و شوهر تأثیر سوئی در اذهان عمومی کرد و همه تقصیر را بگردن بایرن گذاشتند و در اندک مدتی حس انزجار و بدبینی مردم نسبت بشاعر بدرجهء رسید که دیگر از ترس استهزاء و سخریه جرئت نمیکرد به تاتر خانها و مجالس عمومی وارد شود. منظومهٔ وداع را بعد از جدائی از زنش خطاب باو نوشته و در بعضی ابیات آن بقدری سوز و گداز و شکوه کرده است که انسانرا واقعا متأثر میسازد.

بعد از این واقعه الیمه که باعث بدبختی و بدنامی شاعر جوان گردید بایرن دیگر نتوانست در وطن خود بماند و در سنه ۱۸۱۶ با قلبی شکسته و خاطری پر از یأس و حرمان برای ابد انگلستان را وداع گفت و در موقعیکه عازم مسافرت بود در مکتوبی این جمله را نوشت: «اگر آنچه را که درباره من شایع است و مردم بمن نسبت میدهند حقیقت دارد من لایق انگلستان نیستم و اگر هم دروغ است و حقیقت ندارد پس انگلستان لایق من نیست!»

آسمان مصنوعی.

در امریکا بعلم نجوم خیلی اهمیت میدهند و در آنجا رصدخانهای بسیار موجود است. اخیرا برای اینکه مردم را بحرکات ستارگان و اسرار آسمانی بهتر آشناکنند، گلوله مخصوصی ساخته‌اند که فی‌الحقیقة آسمانیست که بدست بشر برپا شده است.

این آسمان عبارت از گلوله مجوفیست بقطر پنج مطر که سطح آن با پارچهء آبی‌رنگ یعنی برنگی که آسمان در شبهای خیلی صاف نمودار میباشد، پوشیده شده است و بر روی پارچه با چراغهای برق کوچک و بزرگ ستارگان سپهری را هریک در جای مخصوص خود ترتیب داده‌اند بقسمیکه کلیهء ستارگان از ثابت و سیار و حتی خط کهکشان نیز در آنجا بخوبی دیده میشود. در موقع درس معلم و شاگردان بدرون گلوله میروند و در محل مسطح مخصوصی قرار میگیرند، آنوقت در آسمان مصنوعی ستارگان هریک بنابر قاعده طبیعی خود بحرکت درآمده معلم درس خود را عملا برای شاگردان بثبوت میرساند و آنها را از اسرار آسمانی آگاه میسازد.