شرح حال رجال ایران/اسمعیلخان سردار دامغانی
اسمعیل اسمعیلخان سردار دامغانی اصلا از اهالی طالبآباد سنگسر بوده و اینکه گاهی او و بردارانش را دامغانی و سنگسری گفتهاند از لحاظ قرب جوار طالبآباد به سنگسر سمنان و دامغان بوده و بیشتر شهرت اینان بغلط به دامغانی بوده در صورتیکه قاعدتاً باید آنان را سرداران سنگسری و سمنانی گفت نه دامغانی زیرا طالبآباد مولد و منشأ آنان در یک کیلومتری جنوب سنگسر و در کنار راه سمنان به سنگسر واقع شده است نامبرده در ابتداء از غلام پیشخدمتان فتحعلیشاه بود و بعد بمرور ترقی کرد و یکی از سرداران و سرکردگان لشگری معروف دوره او گردید اسمعیلخان چه خود و چه برادرانش[۱]، مردمانی بودهاند بسیار متهور و جنگجو و در اکثر جنگهای مهم آن زمان اسمعیلخان و برادرانش داخل بوده و فتوحات نمایانی نمودهاند که در موقع خود ذکر خواهد شد. در سال ۱۲۱۶ هـ. ق. که حسینقلیخان قاجار برادر اعیانی فتحعلیشاه برای بار دوم بر علیه او عصیان ورزید از کاشان باصفهان و از اصفهان به اراک رفت یکی از سرکردگانیکه تا دم آخر مانند سایه او را تعقیب مینمود همین اسمعیلخان بود و پس از اینکه حسین قلی خان نتوانست که از راه کرمانشاهان بخاک عثمانی پناهنده شود بناچار بطرف قم فرار کرد اسمعیلخان همین طور او را می پاید و بدنبال وی قدم به قدم تا قم آمد پس از اینکه حسین قلی خان در حرم حضرت معصومه پناه برد و بست نشست اسمعیل خان نیز آمده پهلوی او قرار گرفت و باو گفت هر جا که تو بخواهی بروی من همراه تو خواهم بود. در سال ۱۲۱۹ هـ. ق. که سیسیانوف سردار روس[۲] بنا بدعوت محمدخان قوانلوی قاجار حاکم ایروان با بیست هزار سوار روسی و چند عراده توپ برای گرفتن ایروان آمد فتحعلیشاه برای مقابله با او از تبریز بطرف ایروان حرکت کرد و پیش از حرکت خود اسمعیلخان را بطور مقدمةالجیش بآن سمت روانه نمود. در سال ۱۲۲۰ هـ. ق. که فتحعلیشاه برای گرفتن قرهباغ و جلوگیری از پیشرفت روسها بدان سمت عزیمت نمود ابراهیم خلیلخان جوانشیر والی قرهباغ که قبلا با روسها سازش کرده بود از سیسیانوف سردار روس درخواست کمک کرد و او هم عدهای سرباز بیاری او فرستاد افراد روس و سواران قرهباغی برای مانع شدن از عبور لشکر ایران در پل خداآفرین قرار گرفتند فتحعلیشاه اسمعیلخان را با عدهای برای دفع آنان فرستاد و او رفته آنها را متفرق نمود و بعد فتحعلیشاه از رودخانه ارس عبور کرده بنزدیک شوشی (حاکمنشین قرهباغ) فرود آمد. بطوریکه در بالا گفته شد ابراهیم خلیلخان از سیسیانوف سردار روس در خواست کمک کرد و او هم اجابت نموده عدهای هم سرباز را بیهانه محافظت شهر از تعرض لشگر ایران با اجازه ابراهیم خلیلخان وارد شهر کرده آنجا را مستحکم نمود و همین ورود روسها بشهر پناهآباد یا شوشی برای تصرف همیشگی شهر صورت گرفت. پس از کشته شدن سیسیانوف در همین سال در بادکوبه، ابراهیم خلیلخان از کرده خود که سازش با روسها در راه دادن آنها را بشوشی باشد سخت پشیمان شده شرحی به فتحعلی شاه نوشت و اظهار ندامت نمود و ضمناً از او درخواست نمود که اقدامی بعمل آورده روسها را که باعث زحمت من شدهاند از شوشی خارج نمایند. فتحعلی شاه اسمعیل خان سردار – حسین خان سردار قاجار قزوینی و امانالله خان افشار خمسه را بیاری او فرستاد لکن موفقیتی برای سرداران اعزامی ایرانی حاصل نشد زیرا پیش از اینکه نامبردگان بشوشی برسند روسها شبانه ابراهیم خلیلخان را با ۳۱ نفر از افراد خانواده او کشته بودند و با این کشتار دستهجمعی بساط خوانین قرهباغ بکلی برچیده شد. سپس در همین سال دولت اسمعیلخان و اماناللهخان را برای سرکوبی مصطفیخان حاکم شیروان که با روسها بر علیه ایران سازش کرده بود و همچنین کوچانیدن ایلات آن حدود را بنواحی قراچهداغ (ارسباران) و مغان مأمور نمود. چون در سال ۱۲۲۸ هـ.ق. خوانین و بزرگان خراسان متفقاً بر علیه محمدولیمیرزا والی خراسان قیام کرده بودند و با اینکه قضیه بمسالمت و مصالحه انجامید باز آنان دست از ضدیت خود بر نداشته و دنباله مخالفت خوانین خراسان همین طور ادامه داشت تا اینکه دولت در سال ۱۲۲۹ هـ.ق. اسمعیلخان را بسرداری (فرماندهی قوی) و نیابت ایالت خراسان تعیین و دو برادر او ذوالفقارخان و مطلبخان را نیز بهمراه او برای تنبیه خوانین مأمور نمود و این سه برادر بسمت خراسان روانه شدند. در جنگ سختی که بین برادران و خوانین در نزدیکی مشهد روی داد خوانین شکست خوردند و بمحلهای خود رفتند. ابراهیمخان هزاره از خوانین و از رؤسای بزرگ طائفه هزاره در سال ۱۲۲۹ هـ.ق. فیروزالدین میرزا حاکم هرات را وادار بگرفتن غوریان نمود فیروزالدین میرزا نیز اغوا شده پسر و وزیر خود را با لشگری برای تسخیر غوریان فرستاده و محمدخان پسر اسحقخان قرائی حاکم غوریان را محصور نمود محمدخان که چنین دید کامران میرزا حاکم قندهار پسر شاه محمود را وادار نمود که برای سرکوبی عموی خود فیروزالدین میرزا بهرات آمده و پس از آمدن دیگران نیز او را یاری خواهند کرد کامران یطمع اینکه پس از گرفتن هرات مشهد را هم تسخیر خواهد کرد بسمت هرات رهسپار گردید فیروزالدین میرزا بواسطه آمدن کامران ترسیده از کردار خود پشیمان و سپاه خود را از اطراف غوریان برداشت و از محمد ولی میرزا والی خراسان استمداد جست. اسمعیلخان دامغانی سردار (فرمانده قوی) خراسان بهمراه برادران خود بیاری او شتافت و در نزدیکی هرات اردوی خود را قرار داد و بعد بجنگ کامران رفت کامران میرزا چون خود را حریف میدان او ندید بدون جنگ کردن بطرف قندهار معاودت نمود و اسمعیلخان سردار پس از انجام و اتمام کارها و نظم و نسق دادن بآن صفحات بمشهد بازگشت. در سال ۱۲۳۰ هـ.ق. باز دوباره خوانین خراسان علم مخالفت را بر علیه محمد ولی میرزا والی خراسان بلند کردند اسمعیلخان بار دیگر مأمور قلع و قمع آنان گردید و پس از جنگ سخت خوانین در قوچان محصور شدند و سرانجام قوچان مفتوح و خوانین مطیع گردیدند.
- ↑ ذوالفقارخان سردار، مطلبخان و محمدعلیخان.
- ↑ در میان ایرانیان سیسیانوف معروف به ایشپخدر میباشد، و چون نامبرده سمت بازرسی کل ارتش را داشته کلمه ایشپخدر محرف کلمه فرانسوی انسپکتور یعنی بازرس است و اگر تعبیرات دیگری بکنند بنظر نگارنده باید غلط باشد .