شاهنامه (تصحیح ژول مل)/گفتار اندر فراهم آوردن شاهنامه
ظاهر
گفتار اندر فراهم آوردن شاهنامه
بخشی از متن شعر در کتاب موجود نیست
سخن گفته شد گفتنی هم نماند | من از گفته خواهم یکی با تو راند | ۱۲۵ | ||||
سخن هر چه گویم همه گفتهاند | بر باغ دانش همه رفتهاند | |||||
اگر بر درخت برومند جای | نیابم که از بر شدن نیست رای | |||||
کسی کو شود زیر نخل بلند | همان سایه زو بازدارد گزند | |||||
توانم مگر پایگه ساختن | بر شاخ آن سرو سایه فگن | |||||
کزین نامور نامهٔ شهریار | به گیتی بمانم یکی یادگار | ۱۳۰ | ||||
تو اینرا دروغ و فسانه مدان | بیک سان روش در زمانه مدان | |||||
ازو هر چه اندر خورد با خرد | وگر بر ره رمز معنی برد | |||||
یکی نامه بود از گه باستان | فراوان بدو اندرون داستان | |||||
پراگنده در دست هر موبدی | ازو بهرهٔ برده هر بخردی | |||||
یکی پهلوان بود دهقان نژاد | دلیر و بزرگ و خردمند و راد | ۱۳۵ | ||||
پژوهندهٔ روزگار نخست | گذشته سخنها همه باز جست | |||||
ز هر کشوری موبدی سال خورد | بیآورد کین نامه را گرد کرد | |||||
بپرسیدشان از نژاد کیان | وزان نامداران فرّخ گوان | |||||
که گیتی بآغاز چون داشتند | که ایدر بما خوار بگذاشتند | |||||
چه گونه سرآمد به نیک اختری | برایشان همه روز کنداوری | ۱۴۰ | ||||
بگفتند پیشش یکایک مهان | سخنهای شاهان و گشت جهان |