سنایی غزنوی (قصاید و قطعات)/ای خرد را جمال و جان را زین
ظاهر
ای خرد را جمال و جان را زین | ذکر و شعر توام چو دین و چو دین | |||||
به دو وزنم ستوده در یک بیت | به دو بحر آب داده از یک عین | |||||
من ز شعر تو دیده موسیوار | در یکی بیت مجمعالبحرین | |||||
بلبلم خواندهای و سیمرغم | من خود از ناقصی غربالبین | |||||
پیش چشم و دل عزیز توام | چون همی بینیم به رای العین | |||||
گر نیایم بگو سنایی کو | که کسی عین را نگوید «این» | |||||
واحدم خواندهای گرم بیند | پشت ایام خواندم اثنین | |||||
توبه کردم که پیش کس نشوم | خاصه در حربگاه بدر و حنین | |||||
توبه مشکن مرا که شیطانی | باشد از زادهی شهابی شین | |||||
آب حیوان چو یافت آتش خضر | کم گراید به باد ذوالقرنین |