سلامان و ابسال/نصیحت کردن حکیم سلامان را

از ویکی‌نبشته
بر پایهٔ تصحیح شیخ عبدالقادر سرافراز، بمبئی، ۱۳۱۵ خورشیدی

(نصیحت کردن حکیم سلامان را)

  چون شه از پند سلامان شد خموش شد حکیم اندر نصیحت سخت کوش  
۷۲۰  گفت کای نوباوهٔ باغ کهن آخرین نقش بدیع کلک کن  
  حرف خوان دفتر هفت و چهار خط شناس صفحهٔ لیل و نهار  
  خازن گنجینهٔ آدم توئی نسخهٔ مجموعهٔ عالم توئی  
  قدر خود بشناس و مشمر سرسری خویش را کز هرچه گویم برتری  
  آنکه دست قدرتش خاکت سرشت حرف حکمت در دل پاکت نوشت  
۷۲۵  پاک کن از نقش صورت سینه را روی در معنی کن آن آئینه را  
  تا شود گنج معانی سینه‌ات غرق نور معرفت آئینه‌ات  
  چشم خویش از طلعت شاهد بپوش پیش ازین در صحبت شاهد مکوش  
  چیست شاهد صورت پر عار و عیب از هوس نی دامنش پاک و نه جیب  
  بر چنین آلودهٔ مفتون مشو وز حریم عافیت بیرون مشو  
۷۳۰  نطفه در تن مایه بخش جان تست قوت اعضا قوّت ارکان تست  
  ای ز شهوت با تن و جان در ستیز گوش دارش خواهی و خواهی بریز  
  بودی از آغاز عالی مرتبه بر فراز چرخ بودت کوکبه  
  شهوت نفست بزیر انداخته در حضیض خاک بندت ساخته