سلامان و ابسال/رسیدن سلامان پیش شاه و اظهار شفقت نمودن شاه با وی

از ویکی‌نبشته
بر پایهٔ تصحیح شیخ عبدالقادر سرافراز، بمبئی، ۱۳۱۵ خورشیدی

(رسیدن سلامان پیش شاه و اظهار شفقت نمودن شاه با وی)

  چون پدر روی سلامان را بدید وز فراق عمرکاه او رهید  
  بوسهای رحمتش بر فرق داد دست مهر از لطف بر دوشش نهاد  
  کای وجودت خوان احسان را نمک چشم انسان را جمالت مردمک  
۸۹۰  روضهٔ جان را نهال نو بری آسمان را آفتاب دیگری  
  باغ دولت را گل نو خاسته برج شاهی را مه نا کاسته  
  عرصهٔ آفاق لشکرگاه تست سرکشان را روی در درگاه تست  
  پای تا سر لایق تختی و تاج نیست تخت و تاج را بی تو رواج  
  تاج را مپسند بر فرق خسان تخت را در زیر پای ناکسان  
۸۹۵  مُلک مِلک تست بستان مِلک خویش ملک را بیرون مکن از سلک خویش  
  دست ازین شاهد که داری باز کش شاهی و شاهد پرستی نیست خوش  
  دور کن حنّای این شاهد ز دست شاه باید بود یا شاهد پرست