سلامان و ابسال/در صفت حدت فهم و جودت نظم و نثر وی

از ویکی‌نبشته
بر پایهٔ تصحیح شیخ عبدالقادر سرافراز، بمبئی، ۱۳۱۵ خورشیدی

(در صفت حدّت فهم و جودت نظم و نثر وی)

  لطف طبعش در سخن مو می‎شگافت لفظ نشنیده بمعنی می‎شتافت  
  پیش از آن کش لفظ در گوش آمدی معنیش در ربقهٔ هوش آمدی  
  هر چه نظم از بحر طبعش یک گهر هر چه نثر از باغ لطفش یک ثمر  
  چون ثریّا پایهٔ نظمش بلند چون بنات‌النعش نثرش ارجمند  
۴۹۵  در لطائف لعل او حاضر جواب در دقائق فهم او صافی چو آب  
  خطّ او چون خطّ خوبان دلفریب خوش‌نویسان زآن چو عاشق ناشکیب  
  چون گرفتی خامهٔ مشکین رقم آفرین کردی برو لوح و قلم  
  جانش از هر حکمتی محظوظ بود نکتهای حکمتش محفوظ بود  
  در ادای حکمت یونانیان گفتیش یونانیان نعم البیان