دیوان حافظ/نقدها را بود آیا که عیاری گیرند

از ویکی‌نبشته
۱۸۵  نقدها را بود آیا که عیاری گیرند تا همه صومعه داران پی کاری گیرند  ۱۲۷
  مصلحت دید من آنست که یاران همه کار بگذارند و خم طرّهٔ یاری گیرند  
  خوش گرفتند حریفان سر زلف ساقی گر فلکشان بگذارد که قراری گیرند  
  قوّت بازوی پرهیز بخوبان مفروش که درین خیل حصاری بسواری گیرند  
  یا رب این بچّهٔ ترکان چه دلیرند بخون که به تیر مژه هر لحظه شکاری گیرند  
  رقص بر شعر تر و نالهٔ نی خوش باشد خاصه رقصی که در آن دست نگاری گیرند  
  حافظ ابنای زمانرا غم مسکینان نیست زین میان گر بتوان به که کناری گیرند