دیوان حافظ/منم که گوشه میخانه خانقاه منست

از ویکی‌نبشته
۵۳  منم که گوشهٔ میخانه خانقاه منست دعای پیر مغان ورد صبحگاه منست  ۵۳
  گرم ترانهٔ چنگ صبوح نیست چه باک نوای من بسحر آه عذرخواه منست  
  ز پادشاه و گدا فارغم بحمدالّله گدای خاک در دوست پادشاه منست  
  غرض ز مسجد و میخانه‌ام وصال شماست جز این خیال ندارم خدا گواه منست  
  مگر به تیغ اجل خیمه برکنم ور نی رمیدن از در دولت نه رسم و راه منست  
  از آن زمان که برین آستان نهادم روی فراز مسند خورشید تکیه‌گاه منست  
  گناه اگر چه نبود اختیار ما حافظ  
  تو در طریق ادب باش و گو گناه منست