دیوان حافظ/معاشران گره از زلف یار باز کنید
ظاهر
۲۴۴ | معاشران گره از زلف یار باز کنید | شبی خوش است بدین قصّهاش دراز کنید | ۲۰۷ | |||
حضور خلوت انس است و دوستان جمعند | و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید | |||||
رباب و چنگ ببانگ بلند میگویند | که گوش هوش به پیغام اهل راز کنید | |||||
بجان دوست که غم پرده بر شما ندرد | گر اعتماد بر الطاف کارساز کنید | |||||
میان عاشق و معشوق فرق بسیارست | چو یار ناز نماید شما نیاز کنید | |||||
نخست موعظهٔ پیر صحبت این حرف است | که از مصاحب ناجنس احتراز کنید | |||||
هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده بعشق | بر او نمرده بفتوی من نماز کنید | |||||
وگر طلب کند انعامی از شما حافظ | ||||||
حوالتش بلب یار دلنواز کنید |