دیوان حافظ/دل من در هوای روی فرخ
ظاهر
۹۹ | دل من در هوای روی فرّخ | بود آشفته همچون موی فرّخ | ۹۹ | |||
بجز هندوی زلفش هیچ کس نیست | که برخوردار شد از روی فرّخ | |||||
سیاهی نیک بختست آنکه دایم | بود همراز و همزانوی فرّخ | |||||
شود چون بید لرزان سرو آزاد | اگر بیند قد دلجوی فرّخ | |||||
بده ساقی شراب ارغوانی | بیاد نرگس جادوی فرّخ | |||||
دوتا شد قامتم همچون کمانی | ز غم پیوسته چون ابروی فرّخ | |||||
نسیم مشک تاتاری خجل کرد | شمیم زلف عنبربوی فرّخ | |||||
اگر میل دل هر کس بجائیست | بود میل دل من سوی فرّخ | |||||
غلام همّت آنم که باشد | ||||||
چو حافظ بنده و هندوی فرّخ |