دیوان حافظ/حال خونین دلان که گوید باز
ظاهر
| ۲۶۲ | حال خونین دلان که گوید باز | وز فلک خون خم[۱] که جوید باز | ۲۶۲ | |||
| شرمش از چشم می پرستان باد | نرگس مست اگر بروید باز | |||||
| جز فلاطون خمنشین شراب | سرّ حکمت بما که گوید باز | |||||
| هر که چون لاله کاسه گردان شد | زین جفا رُخ بخون بشوید باز | |||||
| نگشاید دلم چو غنچه اگر | ساغری از لبش نبوید باز | |||||
| بس که در پرده چنگ گفت سخن | ببُرش موی تا نموید باز | |||||
| گِردِ بیتالحرام خم حافظ | ||||||
| گر نمیرد بسر بپوید باز | ||||||
- ↑ چنین است در خ ق نخ ل و غالب نسخ قدیمه، بعضی نسخ: جم.