خاقانی (قطعات)/من که خاقانیم عزیز حقم
ظاهر
من که خاقانیم عزیز حقم | ز آن که عبدی خطاب من رانده است | |||||
هرچه یارب ندای حق راندم | لاتخف حق جواب من رانده است | |||||
من به کنجی و حق به هفت اقلیم | مدد سحر ناب من رانده است | |||||
پیک انفاس بر طریق مراد | دعوت مستجاب من رانده است | |||||
ناوک وهم بر نشانهی غیب | خاطر تیز تاب من رانده است | |||||
گرچه دولت ضعیف، عقل قوی است | که فضول از جناب من رانده است | |||||
بخت اگر خفت رای بیدار است | کز پی پاس خواب من رانده است | |||||
فضلای زمانه را یک یک | چرخ زیر رکاب من رانده است | |||||
وین فلک گرچه بد عمل داری است | هم به نیکی حساب من رانده است | |||||
به همه جای نان من پخته است | به همه جوی آب من رانده است |