خاقانی (قطعات)/من که خاقانیم به منت شاه
ظاهر
من که خاقانیم به منت شاه | پشت خم کردهام ز بار عطا | |||||
شاخ را پشت خم کند میوه | هم ز فیض سحاب و بر صبا | |||||
شکر دارم که فیض انعامش | داد نان پاره و آبروی مرا | |||||
مرغ کابی خورد به کشور شاه | کند از بهر شکر سر بالا | |||||
من که نان ملک خورم به سجود | سر به زیر آرم از برای دعا | |||||
همه کس ز آسمان کند قبله | پشت گرداند از رکوع دوتا | |||||
و آسمان بر درش سجود آورد | گفت سبحان ربی الاعلی | |||||
جود شاه ارچه رزق را سبب است | لیکن آن را مسبب است خدا | |||||
حسب رزق از خدای دارم و بس | حسبنا الله وحده ابدا | |||||
شروان به باغ خلد برین ماند از نعیم | کز باغ خلد نوبر نعما رسد مرا | |||||
دارای دار ملکت او شاه مشرق است | کانواع نعمت از در دارا رسد مرا | |||||
دریاست شاه و من چو گیا تشنهی امید | کز دست شاه تحفهی دریا رسد مرا | |||||
شروان به فر اوست شرفوان و خیروان | من شکر گوی خیر و شرف تا رسد مرا | |||||
امسال پنجم است کز آنجا بیامدم | هر روز روزی نو از آنجا رسد مرا |