خاقانی (قطعات)/من که خاقانیم آزاد دلم
ظاهر
من که خاقانیم آزاد دلم | که خرد قائد رای است مرا | |||||
بیش جان را نکنم زنگ زده | کاینه عیب نمای است مرا | |||||
هم فراغ است کز آئینهی جان | صیقل زنگ زدای است مرا | |||||
نکنم مدح سرایی به دروغ | که زبان صدق سرای است مرا | |||||
همه حسن در تن من سلطان است | جز مشامی که گدای است مرا | |||||
به توکل زیم اکنون به کسب | که رضا صبر فزای است مرا | |||||
نان دو نان نخورم بیش که دین | توشهی هر دو سرای است مرا | |||||
من تیمم به سر خاک نجس | کی کنم؟ کب خدای است مرا | |||||
نور پروردهی کشف است دلم | که یقین پردهگشای است مرا | |||||
ننگ دارم که شوم کرکس طبع | کز خرد نام همای است مرا | |||||
بختم انگشت کژ است آوخ از آنک | هنر انگشت نمای است مرا | |||||
پاک بودم دم دنیا نزدم | کو جنب بود نشایست مرا | |||||
آنچه بایست ندادند به من | وانچه دادند نبایست مرا |