پرش به محتوا

خاقانی (قطعات)/ز گفته‌ی تو بجوشید طبع خاقانی

از ویکی‌نبشته
خاقانی (قطعات) از خاقانی
(ز گفته‌ی تو بجوشید طبع خاقانی)
  ز گفته‌ی تو بجوشید طبع خاقانی جواب داد به انصاف اگرچه دید ستم  
  که گر به ذکر تو دیگر قلم بگردانم پس این زبان چو تیغم به تیغ باد قلم  
  فلک خاک در میر است و من هم از آن مدحش به آب زر نویسم  
  بسا منت که اسکندر پذیرد اگرنه قیصر اسکندر نویسم  
  دلش مومی است ارچه نیست ممن بر آهن نام او حیدر نویسم  
  چو کردم خانه‌ی دل وقف مهرش خط مهر ابد بر در نویسم  
  چو نامم بر برادر خواندگی خواند خراج خویش بر قیصر نویسم  
  امشب من و اوحد و مید هر سه دو حدیث رانده یک‌دم  
  کانون شده قبله‌ی من از راست قانون شده تکیه‌گاه چپ هم  
  در کانون اصل نقش ابلیس در قانون علم شخص آدم