خاقانی (قطعات)/اهل بغداد را زنان بینی
ظاهر
اهل بغداد را زنان بینی | طبقات طبقزنان بینی | |||||
هاون سیم زعفران سایان | فارغ از دستهٔ گران بینی | |||||
زعفرانسای گشته هاونها | تنگ چون تنگ زعفران بینی | |||||
حقههای بلور سیمافشان | هر دو هفته عقیقدان بینی | |||||
غار سیمین و سبزه پیرامن | در برش چشمهٔ روان بینی | |||||
ماده بر ماده اوفتان دو به دو | همچو جوزا و فرقدان بینی | |||||
چار بالش چو نقره از پس و پیش | دو رفاده ز پرنیان بینی | |||||
چون طبق بر طبق زنند، افغان | در طبقهای آسمان بینی | |||||
کوس کوبی است این کُسکوبی | که همه عالمش فغان بینی | |||||
ای برادر بیا و جَلدی کن | جَلق میزن چو آنچنان بینی | |||||
آب گیری برفت و رونق گیر | تا علمشان بدین نشان بینی | |||||
بس کن این هزل چیست خاقانی | که ز هزل آفت روان بینی | |||||
گر به نقش زنان فرود آئی | همچو نقش زنان زیان بینی |