خاقانی (قطعات)/از افق ملکت ار ستاره فرو شد
ظاهر
از افق ملکت ار ستاره فرو شد | طلعت شمس ابد سوار بماناد | |||||
ماه نوار در حجاب غرب نهان شد | داور شرق آفتابوار بماناد | |||||
از چمن دولتی که باغ کیان راست | گر گل نو رفت نوبهار بماناد | |||||
دست قضا گر شکست شاخ نو از سرو | سرو سعادت به جویبار بماناد | |||||
گر رطب رنگ ناگرفته شد از نخل | نخل کیانی به نخلزار بماناد | |||||
ور گهر تاج نابسوده شد از بحر | بحر گهر زای تاجدار بماناد | |||||
مدت عمر ار نداد کام سیاوش | دولت کاوس کامکار بماناد | |||||
ور به اجل زرد گشت چهرهی سهراب | رستم دستان کارزار بماناد | |||||
زادهی بهرام گور کور که ار شد | عزت بهرام برقرار بماناد | |||||
چشم و چراغی که از میان کیان رفت | نور کیان ظل کردگار بماناد | |||||
گر به گهر باز رفت جان براهیم | احمد مختار شاد خوار بماناد | |||||
شیر بچه گر به زخم مور اجل رفت | پیلفکن شیر مرغزار بماناد | |||||
بچهی باز ار شکار دست قضا گشت | باز سپید ظفر شکار بماناد | |||||
شاه معظم مسیح قالب ملک است | ملک ز عدلش بر آب کار بماناد | |||||
عمر سلیمان عهد باد ابدالدهر | حضرت بلقیس روزگار بماناد | |||||
تاج سر آفرینش است شه شرق | در کنف آفریدگار بماناد | |||||
تحفهی اسلامیان دعاست که یارب | خسرو اسلام شهریار بماناد |