خاقانی (قطعات)/آه و دردا که شبیخون اجل
ظاهر
آه و دردا که شبیخون اجل | در زد آتش به شبستان اسد | |||||
بدل نغمهی عنقاست کنون | نغمهی جغد بر ایوان اسد | |||||
اسدالله عجم خواند علیش | که علی بود ز اقران رسد | |||||
لاجرم خیبر خزران بگشاد | ذوالفقار کف رخشان اسد | |||||
لاجرم ز ابلق چربآخور چرخ | دل دلی داشت خم ران اسد | |||||
بود معن عرب و سیف یمن | در کرم هندوی دربان اسد | |||||
گر اسد خانهی خورشید نهند | داشت خورشید کرم خان اسد | |||||
تاج بخش ملک مشرق بود | این نه بس باشد برهان اسد | |||||
مشتری ساختی از جرم زحل | مسن خنجر بران اسد | |||||
باز مریخ ز مهر افکندی | ساخت زر بر تن یکران اسد | |||||
باز زهره به عطار بردی | نامهی جود به عنوان اسد | |||||
باز مه بودی هر ماه دوبار | گاه خوان گاه نمکدان اسد | |||||
آسمان کردی بر گنج کمال | حمل و ثور دو قربان اسد | |||||
مهر و مه بود چو جوزا دو بدو | خادم طالع سرطان اسد | |||||
کمتر از داس سر سنبله بود | اسد چرخ به میزان اسد | |||||
نیش عقرب شده و قوس قزح | هم کمان هم سر پیکان اسد | |||||
مجلسش کعبه و انداخته دلو | خلق در زمزم احسان اسد | |||||
بخت بر کوس فلک بستی پوست | از تن جدی به فرمان اسد | |||||
وز فم الحوت نهادی دندان | بر سر ترکش ترکان اسد | |||||
سالها قصد فلک داشت مگر | جنبش رای فلکسان اسد | |||||
اسدا کنون چو اسد بر فلک است | ای فلک جان تو و جان اسد | |||||
فلکی بین شده بالای فلک | اسدی بین شده مهمان اسد | |||||
دشمن نیک اسد خوانندم | دوستان بد نادان اسد | |||||
به خدایی که فرستاد از عرش | آیت عاطفه در شان اسد | |||||
به خدایی که رقوم حسنات | کرد توقیع به دیوان اسد | |||||
به خدایی که اسد را ز فلک | بگذرانید ز امکان اسد | |||||
به خدایی که اسد را به بهشت | بسانید ز ایمان اسد | |||||
که به شروان ز دلم سوختهتر | هیچ دل نیست ز هجران اسد | |||||
علم الله که ز من غمزهدهتر | هیچکس نیست ز اخوان اسد | |||||
اشکها راندم و گر حاضر می | تعزیت داشتمی آن اسد | |||||
عاریت خواستمی گوهر اشک | ز ابر دست گهر افشان اسد | |||||
حاش لله که سماتت ورزم | چون خزان بینم نیسان اسد | |||||
عبرت آید دل ویران مرا | دیدن خانهی ویران اسد | |||||
گرچه در مدت چل سال تمام | بینیازی بدم از نان اسد | |||||
لیک چون من به همه شروان کیست | که نبد ریزه خور خوان اسد | |||||
ز آن همه ریزه خوران یک کس نیست | شاکر جود فراوان اسد | |||||
لیکن از گفتهی خاقانی ماند | نام جاوید ز دوران اسد |